داستان عاشقی های من

ذهن نوشته های مشوش یک عاشق پیشه

داستان عاشقی های من

ذهن نوشته های مشوش یک عاشق پیشه

من می نویسم تا در خاطرم،
فراموش نکنم،
دلم را بردی و هدیه ات را به جایش نشاندی
و الحق عجیب هدیه ای بود
پر از متضادها
پر از عشق و حس و جنون...

۱۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

همچنان دیوانه ها،

دور تا دور اتاق را می گردم

و در انتظار رسیدن پیامی از تو می نشینم،

پیامی که از «تو» باشد، برای من،

فقط من،

تا من در پاسخ، برایت از

پاسخی از جنس دوستت دارم بنویسم،

یا که تنها بنویسم،

دوستت دارم،

دوستت دارم ای عبور نسیم روح افزای بهار در زمستان سرد و تارم،

دوستت دارم، عزیزتر از جانم،

دوستت دارم زیباترین حس آفرینش،

دوستت دارم...

تا پای جان.



 

  • ۰
  • ۰

من که تو را دوست دارم،

یعنی اگر «ر» بگویی من دلم هُری می ریزد

که نکند حرف از رفتن بزنی،

کابوسم شده رفتنت.

ندیدنت.

من ندیده عاشقت شده ام ولی

دلیل نمی شود که از رفتن و ندیدنت نترسم...

نرو جایی که قلبم از سینه به بیرون می جهد...



 

  • ۰
  • ۰

این یک اصل پذیرفته شده و بی رد خور در عالم است.

بالاخره یکی خواهد آمد!

اما کی و کجا این دیدار فرا می رسد

چگونه و با چه کیفیتی این دیدار سرانجام می یابد

هیچ کسی نمی داند.

کاش در بالین مرگم نباشد فقط،

تا نفسی بتوانم عشق بازی را...



 

  • ۰
  • ۰

داشتم به داشتنت فکر می کردم،

به اینکه باز من باشم و تو باشی،

در یک جا، در یک نقطه از این عالم خاکی!

به اینکه اگر فاصله ها برداشته شوند،

با این همه از عشق و شور و امید چه باید بکنم؟

خیالاتم باطل شده ولی چاره چیست؟

وقتی فقط پرنده خیال و وهم من،

تاب پرواز به سمت تو پیدا می کند؟

کی می رسی پس به داد این خسته جان؟

تا با بوییدن قدمهات جان تازه بگیرم؟‌

کی می رسی؟...



 

  • ۰
  • ۰

بی مزد و منت لاف عشقت می زنم

بی غل و بی غش در رهت جان می دهم

من مطربم، گر بی تو مانم یک زمان،

جز ناله و آه و فغان، دیگر ز من ناید سخن



 

  • ۰
  • ۰

تورا نمی بینم،

اما خنکای نسیمی که از سمت پلک هایت بر می‌خیزد،

مژده دیدارت را من می رساند،

و من به انتظارت،

یعقوب وار،

در مسیر آمدنت،

نشسته ام...

 

بلبل الشعرا



 

  • ۰
  • ۰

چنان دیوانه ها فریاد می خواهم زدن،

دوستت دارم تو را و

دوستت دارم فراوان

ای عبور یک نسیم چست و چابک از میان خاطراتم،

دوستت دارم تو را،



 

  • ۰
  • ۰

گرچه عشق را نه آغازی ست نه پایان،

اما عاشقانه های من، با یاد تو شعله ور شده است

و حاشا اگر این عشق،

با یاد دگری مغشوش گردد...



 

  • ۰
  • ۰

چه فرق می کند که تلگراف باشد یا تلگرام؟

چه فرق می کند کابل ها مسی باشد یا فیبر نوری؟

وقتی تو نباشی،

وقتی تو نخواهی باشی،

سرعت رسیدن پیام ها هیچ فرقی نمی کنند...



 

  • ۰
  • ۰

من عاشقم تو را و جهان نیست در نظر،

وز مرگ و تیغ و دشنه نباشد مرا حذر

چون در فراق باشم و مرگــم فـرا رسد

آیا بود میسرت که به قبرم کنی گذر؟