داستان عاشقی های من

ذهن نوشته های مشوش یک عاشق پیشه

داستان عاشقی های من

ذهن نوشته های مشوش یک عاشق پیشه

من می نویسم تا در خاطرم،
فراموش نکنم،
دلم را بردی و هدیه ات را به جایش نشاندی
و الحق عجیب هدیه ای بود
پر از متضادها
پر از عشق و حس و جنون...

۷۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰

من جهدِ فراوان کردم،

هر آنچه ز عاشقان دیگر دیدم،

هر آنچه ز مردمان شنیدم کردم،

حاصل نه چنان بود که

من را به تو برساند و حال

یک خاطره تیره و تار

از عشق به تو جا مانده،



 

  • ۰
  • ۰


دور  را فلاسفه باطل می دانند،

اما کار عشق همین دور است.

در کار عشق، مقدم بر وصال، خود را باختن و از خود نیست شدن است و

خود را باختن و نیست شدن، با وصال قابل جمع ست

و این در نگاه فلاسفه دور است و دور باطل!

در واقع از دید فلاسفه این ممکن نیست که

پروانه ای به دور شمع نچرخد و بسوزد؟

اما از دید عشق، پروانه با یاد شمع هم می سوزد،

با نام شمع هم می سوزد

با بوی شمع هم می سوزد،

در واقع با عشق،

دور شکسته می شود و عشق

راه حل است.



 

  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰

خدایا،

از زبان پیامبرانت و اولیائت به ما تلقین کردی

که از تو بخواهیم،

عشق و فرزند را،

و من از تو خواسته ام،

از ابتدا از تو خواسته ام،

تا انتها هم از تو می خواهم،

حالا که دیگر چیزی ندارم هم،

بیشتر از همیشه تو را می خواهم،

عشقم را،

بال پروازم را،

پرنده خیالم را،

از خود خود خودت می خواهم خدایا...



 

  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰

معاشقه در ادبیات ترجمه ای ما جای روابط زن و شوهر را گرفت،
اما این بدترین و کم عمق ترین و بی محتواترین جایگزینی بود،
من وقتی عاشق ت شدم،
با خیالت عشق بازی میکردم،
با خیالت به پرواز در می آمدم و آسمان و زمین را در می نوردیدم،
من پرنده ی در قفس خیالم با تو سفرها رفت،
از مسافرت کربلا و مکه تا مسافرت های تفریحی،
از مسافرت از زمین به سمت آسمان،
من خیالم با خیال تو از هفت آسمان گذر کرد،
من خیالم با خیال تو به گردون رسید،
من در خیالم با تو به عرش اعلی رسیدم،
با تو در پرواز شدم و هم نشین فرشتگان و عرشیان شدم،
چه ترجمه ناقصی بود و چقدر سبک که معاشقه را
به راضی شدن های زمینی گره زدند...
من در خیالم دست در دست تو گذاشتم و دور تا دور ایران را گز کردم،
من برای این خیالاتم، برای این اوهامم تو را می خواستم،
نه برای یک حس رضایت زمینی...
من و تو قرار بود بال پرواز باشیم تا با هم مسیر خورشید را طی کنیم...
من و تو تا خورشید...
تو اولین کسی بودی که خیالم را چنین پرواز دادی...
تو اولین بودی،
تو اولین بودی،
تو اول..ین..ب..ودی...

 

  • ۰
  • ۰
  • ۰
  • ۰