آه ای عشق!
تو چه آشفته و بی پرده،
رنگ رخسارم برده ای و مرا رسوای عالم کرده ای،
تو را من جور دیگر می شناختم،
آرام بخش و دلربا
و حالا تو، ای عشق،
اینچنین آشفتگی،
و این چنین درد فراق
را به جانم نشانده ای.
دردی اگرچه شیرین ولی جانکاه،
آه ای عشق!
خانه ات آباد...