حتی پزشکان هم که می خواهند مریضی
را از درمان بیماری اش ناامید کنند،
اینقدر مستقیم و بی پروا مریض را رد نمی کنند،
خانواده اش را می خواهند،
مقدمه ای می گویند،
آماده اش می کنند،
بعد تو یکهو برگردی و به من بگویی «نه»
به من که مریض لاعلاج خنده های توام،
به من که مریض لاعلاج اخم های تو ام،
انتظار هم داشته باشی که زنده بمانم،
مگر می شود اصلا؟
مگر انصاف است اصلا...